عیدانه علی جون
خوشتیپ ترررررررررررین خوش تیپها فقط علی طلا!(البته با اتیکت) اینهم گلی که پشت و رو نداره!!!!!!!! ...
نویسنده :
مامان زهره
18:47
علی طلا در دوسالگی
سلام خاله جون چند بار برای تولدت پست گذاشتم ولی موقع عکس گذاشتن هنگ میکرد سیستم و باید بی خیال میشدم.الان هم نمیدونم بلاخره میتونم این پست رو ارسال کنم یا نه! خوشگل خاله جون امسال دوتا تولد جدا داشته یکی خونه مادرجون و یکی خونه مامان حاجی عاشق تولد و شمع فوت کردنه تلود تلود تلوده با گوشی خیلی بازی میکنی و ترک این عادتت برامون سخت شده. تو اتاق خودت میخوابی شبا تنهایی افررررررررررین! همیشه تو ماشین هم تنهایی پشت میشینی افرررررررررررین! ماشین بازی با دادا شمارو ساعتها سرگرم میکنه. کنجکاو شدی و در مورد همه چی سوال میپرسی:این شیه؟ باغ هاپو رو دوست داری و اگه برید باغ باباحاج...
نویسنده :
مامان زهره
18:51
بامبالو
سلااااااااااااااااااااااام شازده پسر علی بلا میگه بامبالو یعنی گامبالو نیست که خودش تپلیه فکر میکنه همه مثل خودشن. اینقده عاشورا و دسته روی رو گل پسر تاثیر داشته و بچه حسینی شده که نگو.تا مدتها هروقت میخوان برن بیرون میگفت :بریم حشین. تو خونه هم هر وقت خونه مادرجون باشه با دادا حسین حسین میکنن. به زنجیرش هم میگه حشین.حشینم کو؟ حشینم رو بده میخوام حسین حسین کنم.اولا بلد نبود زنجیر زدن اما بعد چند روز تمرین کنار داداشی خوب یاد گرفته و تنهایی عزاداری میکنه. خونه ی مادرجون که هنوز هر روز مراسمه .چند روز اول فقط زنجیززنی بود ولی بعداز چند روز با وسیله هایی مثل در دیگ کاسه ی بزرگ دیگ و بطری نوشابه ط...
نویسنده :
مامان زهره
17:49
بابا حاجی و مامان حاجی
سلاااااااااااااااااااااام شازده طلا خاله جونم چشمت روشن باباحاجی و مامان حاجی ت از سفر حج برگشتن و کلی خوش بحالته.کلی سوغات و هدیه میگیری و این روزا خوش بحالته.ایشالله که همیشه همه چیزای خوب برای تو وخانواده تون باشه عزززززززززییییییییییییزم. این پسر بلا اینقدر شیرین زبونی هاش خوشمزه ست که ادم دلش میخواد بخورتش.هووووووووووووووم. علی جون بلا هرکی رو میبینه اول سلام میکنه و میگه:دلاااااااااااااام وقتی با پدربزرگش با تلفن صحبت میکرده میگفت بابا حاجی دلام. یه دست لباس خوشگل خریده وقتی خاله جونش رو دید میگه:تی تی!میگم: خاله جون تی تی خریدی؟میگه:اله(اره) عکسای خوشگل خوشگل دست مامانیه .فعلا این عکسای کم ک...
نویسنده :
مامان زهره
22:56
عکس های علی در تابستان 93
علی جون بزرگ میشود
سلام خاله جونم قربوووووونت برم که اینقده خوردنی شدی که نگو!!!!!! اینقدر شیرین حرف میزنی.از بس صحبت کردنت با مزه است اذیتت میکنیمم که بعضی کلمه هارو تکرار کنی.مثلا نکن رو نتن تلفظ میکنی. میگی بشینم؟ بابا دششویی(بابا رفت دستشویی) دادا توپ بازی انور(انگور) علیه اب باشیه(اب بازی) ال له(اره)علی ارمیارو دوست داری ؟ال له علی بگو عزیز:عشیش بوخورم؟ میگی:گوبه دادا بوخور دوخ بده مامانی بهت میگه :علی برو گوشیم رو بیار.میری و برمیگردی میگی :نیشت هاپو خورد. همسایه مادرجون اینا اسمش خدیجه است ما سید خدیجه خاله صداش میزنیم .دیروز داشتی میرفتی اونجا پرسیدم د...
نویسنده :
مامان زهره
10:17
علی بلا در تابستان ۹۳
سلااااااااااااااااااااام جوجه طلایی ما خاله جونم کلا پستایی که من گذاشتم بیشتر از مامانی تنبلته!چون من عااااااشق خواهرزاده ی نازم هستم هرچند وقت یکبار میام و شیرین کاری هاتو مینویسم مامانی میگه چندتا عکس علی که رو دیوار داره علی یکی یکی نشون میده و میگه:این علیه.این علیه .اینم علیه(یعنی ۳ تا عکس علی رو دیواره) -عاااااااااااااشق اب بازی هستی تا بابانقی میره حموم تو هم حوله تو میاری و میگی :حمام اب بازی! تو حموم هم اگه با بابایی بری ارومی و بابایی اروم اروم سرو صورتتو میشوره ولی اگه با مامانی بری موقع شستن سر و صورت گریه و بی قراری شروع میشه. -از بس ناقلایی میری گلای مامانی که رو پله هاست رو میکنی میگیر...
نویسنده :
مامان زهره
22:28
دادا
سلام بر دادای مهربون دادا میگه :خا جون زوره(به هوای ارمیا که میگه خاله جون زهره علی هم به مامانش میگه خاجون زوره.) علی جون مهربون از بس پسر گل و صبوریه اگه جایی از بدنش اسیب ببینه خیلی بزرگانه برخورد میکنه و فقط با گفتن بو شد سعی میکنه مامانی بفهمه که چی شده حتی اگه پاش بریده شده باشه و خون هم اومده باشه فقط یه گریه کوچولو میکنه و اصلا شلوغ کاری نمیکنه.ازبس این پسر فهمیده س! علی میگه : -داغ -بده -بیی(بریم) -توپ -ابه -بییم هن(بریم ماشین) -بو شد -بوس -افش(کفش) -نمیخوااااااااااااام -مم. به به(غذا) -اند(قند) ...
نویسنده :
مامان زهره
22:43