علی طلا در دوسالگی
سلام خاله جون
چند بار برای تولدت پست گذاشتم ولی موقع عکس گذاشتن هنگ میکرد سیستم و باید بی خیال میشدم.الان هم نمیدونم بلاخره میتونم این پست رو ارسال کنم یا نه!
خوشگل خاله جون امسال دوتا تولد جدا داشته یکی خونه مادرجون و یکی خونه مامان حاجی
عاشق تولد و شمع فوت کردنه
تلود تلود تلوده
با گوشی خیلی بازی میکنی و ترک این عادتت برامون سخت شده.
تو اتاق خودت میخوابی شبا تنهایی افررررررررررین!
همیشه تو ماشین هم تنهایی پشت میشینی افرررررررررررین!
ماشین بازی با دادا شمارو ساعتها سرگرم میکنه.
کنجکاو شدی و در مورد همه چی سوال میپرسی:این شیه؟
باغ هاپو رو دوست داری و اگه برید باغ باباحاجی فقط میگی بریم هاپو!
از حیوونات اهلی هم نمیترسی.مرغ و اردک رو تو بغلت میگیری!
ماهی خیلی دوست داری و میگی:عمو ماهی(عمو ماهی گرفت)
روزایی که مامانی میرفت دانشگاه و امتحان داشت میگفتی:مامانی دانشگاهه
سرگرمی دیگه تون اینه که هروقت خونه مادرجون هستیم مادرون و تو ارمیا رو میبره پارک تاب بازی و تو میخونی:تاب تاب عباسی خدا منو نندازی بغل ماجون (مادرجون)بندازی.
یه خورده حس حسادت و مالکیتت به مامانی و بابایی زیاده هرکی بغییر از تو ازشون محبت ببینی سریع خودتو تو بغلشون جا میکنی و اونارو فقط مال خودت میخوای!
کارتهای صدافرین رو هم خیلی هاشون رو بلدی.بعضی هارو هم خیلی بامزه بجای اسمشون توضیح میدی مثلا عکس چاقو رو میبینی میگی:اووووف بووئه!
البته این عکساش با موهای طلایی و چتری ش بود نانازی موهاشو یه مدل جدید زده که خیلی قیافه ش تغییر کرده که فعلا عکسشو ندارم!
نازدونه ی عززززززززززززیزم تولدت با کلی تاخیرررررررررررر مبارککککککککککککک