علی جون شعر میخونه
سلام بر دردونه ی خونه ی ما
عزیزخاله جون شعرای قشنگ یاد گرفته و برامون میخونه که ما رو غرق لذت و شادی میکنه از بس که این پسر شیرین شعر میخونه.وقتی علی جون شعرها رو میخونه با حرکات دست همراهه که این پسر رو خوردنی تر میکنه.حتی وقتی داریم باهم میخونیم و بهت یاد میدیم هم دقت میکنه که چه حرکتی داریم انجام میدیم که پسری هم همون حرکتو انجام بده.
دوکتور چه مهلبونه
درد منو میدونه
با شوخی و با خنده
میگه ملیض توچولو توچولوی موچولو
برو بشن تو خونه دوای تو همینه
تاکه بشی سلامت خوشحال و خوب و راحت
و اخر همه ی شعراش برای خودش دست میزنه و میخواد که بقیه هم تشویقش کنن.
کتری اب جوشم روی اجاق میجوشم
وقتی که داغ داغم یه وقت نیای سراغم
این کار کار مامانه مامان مهربانه(مهربانه رو نمیتونی بگی .میگی:مهلبا لبانه)
شعر یه توپ دارم قلقلیه و چندتادیگه که فکر کنم زرافه و اقا شیر و فیل هم بلدی که من حفظ نیستم.
گل پسر بلا با ارمیا اسکوتر خریدن .که علی جون هنوز حرفه ای بازی نمیکنه ولی خوب کوچکتر از ارمیایی و جا داری تا یاد بگیری.
یه روز که با پدرجون بودی بیرون .به پدرجون میگی برام پنج تا توپ بخر.پدرجون هم برای تو و هم دادا که جدیدا ارمیا صداش میکنی یکی یه دونه توپ خرید.هردوتا هم ابی رنگ که دعوا نیوفتید.