کارای جدید بهار 92 علی جون

  سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خاله جونم

اخ اخ ببخشید خیییییییییییییلییی وقت اینجا رو اپ نکردم از دلبری ه و کارای جدیدت نگفتم.اخه عزیزم گرفتارم  گرفتار.

مادرجون حدود یه ماهه که مریض شده و من و مامانی شیفتی میریم خونه شون و به کاراش رسیدگی میکنیم.مامانی هم که مشغول درس و دانشگاهه و سخت در حال تلاش است.این روزا هم امتحانات ترمشه.ایشالله که موفق باشه خواهر گلم.

اما....

ناناز خاله جون که کلی کارای جدید میکنه و در کل مثل خاله جونش خوش استعداده و زرنگه با اینکه تپل و مپل و مثل هلوئه ولی زبر و زرنگ و باهوشه .میگی نه ؟!پس با من همراه شو....

-عزیز خاله میتونه غلت بزنه و مثل کدو قل قل زن ولی خاله جونم یه جیغی گریه ای تا ما بفهمیم و به دادت برسیم.این کارا ارمیا استاده یه کلاس برو پیشش.

-  نانازجون ما علاوه قوم قوم کردن میتونه صداهای باحال از خودش در بیاره اااااااااا .اااااهههههه .آآآآآآآآآآووووواااااااا

-عاشق دست خوردنی گاهی اوقات ده تا انگشت رو هم کم میاره .کلافه میشی و میزنی زیر گریه.از گریه ت بگم که خیلی وقته اونگه اونگه نمیکنی و مث یه پسر بچه گریه میکنی مردونه و شیک.

- یه ماهی میشه که روروئک سوار شدی و سوار بر مرکب خویش میتازی و حالشو میبری و همه جا رو تسخیر میکنی.

علاوه این کارای جدیدت یه کوچولو بدقلقی هم میکنی .مخصوصا وقتی مامانی دانشگاه داره.یه مدت هم که کلاس میزاشتی جوجو مامانی رو با مکافات میگرفتی و بدلج میکردی که این روزا بهتری.

اما هر چه باشه با خواب یعنی درست خوابیدن مثل ارمیا مشکل داری.بدجور کلافه میشی و کلی گریه میکنی و بیشتر اوقات از گریه کردن زیاد ریسه میری تا اینکه خیییییییلیییییییی خسته و بی حال میشی و خوابت میبره.راستش نسبت به ماه قبل بیشتر گریه میکنی و مثل سابق اروم مهربون نیستی و اون روی سکه رو هم نشونمون دادی اما با همه ی اینا بازهم خیییییییلیییی مهربون و دوست داشتنی هستی.

راستی خیلی ناز نازی  هم شدی که این برای یه مرد اصلا خوب نیست .مثلا وقتی ارمیا لج داره و خیلی گریه میکنه از صداش میترسی و میزنی زیر گریه.خدا نکنه یه کوچولو بلندتر از حد معمول باهات حرف بزنیم زودی دلت میگیره و لباتو برمیگردوی .ای جوووونم خاله جون قربون قد و بالات بره.

-چکاپ 4 ماهگی هم اینطور بوده:وزن 7300 قد 65.ایشالله که به دور از هرچشم بد و بلا و ناراحتی در کمال صحت و سلامت خوب رشد کنی و بزرگ بشی.

شنبه هفته ی قبل واکسن 4 ماهگی ت هم شدی که تا ظهر خیلی پسر خوبی بودی و کلی خندیدی و با روروئک بازی کردی اما بعدظهر به بعد کم کم تب و دردت هم شروع شد و بی تابی ها و گریه هات مامانی رو کلافه کرد.

فرشته ی مهربون با همه ی  همه ی چیزهایی که گفتم فوق العاده پسر خوش خندو شیرینی هستی البته اگه سرحال باشی که امیدوارم همیشه دنیا بکامت باشه عزییییییزم .بوووووس

این عکسا هم برای اواخر فروردینه.جدیدتراشو تو پست های اینده میزارم....